من کعبمو دور تو میسازم
من پشت کردم به همه دنیا
تا رو به تو سجاده بندازم
هر روز حسم تازه تر میشه
غرق تو میشم بلکه دریاشم
بیزارم از اینکه تمام عمر
از روی عادت عاشقت باشم
گاهی پرستیدن عبادت نیست
با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت
باید سر از رو مهر برداری
یک عمر هر دردی به من دادی
حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو
زیباترین جای نمازم بود
هرجای دنیایی دلم اونجاست
من کعبمو دور تو میسازم
من پشت کردم به همه دنیا
تا رو به تو سجاده بندازم
اینم برای تشکر
واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود ، وقتی از تو می سرودم ...
پ ن : جمعه 2:45 صبح / من بیدار و تو بیدار ... من بیدارم تو بخواب عزیزم
تـــــو بلد نبودی رسم بازی را
سربازی کوچک کم کم وزیر می شود...
ماپیغام دوستداشتنمان را با دود به هم میرسانیم...
نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست؟
من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم !!!!
دلتنگ که می شوم آدم مزخرفی میشوم ...
بی حوصله
خشن، عصبی و بسیار کلافه و حتی تلخ و غیر قابل تحمل
اما قسمت بد داستان اینجاست که به دور و بریهایم کاری ندارم ؛ با همه شان میگویم
و میخندم ، و همه ی حجم این کلافگی را نگه میدارم و دقیقاً سر کسی خالی میکنم که
دلتنگش هستم ...
"دوستت دارم " هدیه ایست که:
هر قلبی ظرفیت پذیرش آن را ندارد. بهایی دارد که هر کسی توان پرداختش را ندارد.
جمله ایست کوتاه که هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد..
من این جمله را نه حراج میکنم نه به مزایده اش می گذارم ..
حتی اگر در این دل بمیرد و بپوسد به نا اهل هدیه اش نمی دهم
وقتی هم که هدیه اش میدهم یقین دارم که به اندازه آن احساسی هست در این دل و شاید
هم بیشتر ...
این دل ارزشمند ترین سرمایه ی من از زندگی است ، هر کسی در آن راه ندارد...