دلتنگ که می شوم آدم مزخرفی میشوم ...
بی حوصله
خشن، عصبی و بسیار کلافه و حتی تلخ و غیر قابل تحمل
اما قسمت بد داستان اینجاست که به دور و بریهایم کاری ندارم ؛ با همه شان میگویم
و میخندم ، و همه ی حجم این کلافگی را نگه میدارم و دقیقاً سر کسی خالی میکنم که
دلتنگش هستم ...
"دوستت دارم " هدیه ایست که:
هر قلبی ظرفیت پذیرش آن را ندارد. بهایی دارد که هر کسی توان پرداختش را ندارد.
جمله ایست کوتاه که هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد..
من این جمله را نه حراج میکنم نه به مزایده اش می گذارم ..
حتی اگر در این دل بمیرد و بپوسد به نا اهل هدیه اش نمی دهم
وقتی هم که هدیه اش میدهم یقین دارم که به اندازه آن احساسی هست در این دل و شاید
هم بیشتر ...
این دل ارزشمند ترین سرمایه ی من از زندگی است ، هر کسی در آن راه ندارد...
توی این روزای فکر مشغولی ؛ چقدر دلم از این آهنگا میخواست ! خیلی قشنگه خیلی !
نام آهنگ : چقدر خوبه - خواننده امیر یگانه - حجم : کمتر از 3 مگابایت - ژانر : مومو پسند
تا خیالت به سرم میزنه گریم میگیره
آروم آروم دل تنگم داره بی تو می میره
گل مغرور قشنگم ،من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام،می رم و برنمی گردم ...
پرده ی اول :
رفتنت مثل یه حادثه برام موندنیه
حالا آواز سفر کردن تو خوندنیه
لحظه ها،ثانیه ها طاقت موندن ندارن
می سوزونن اما خب.فکر سوزوندن ندارن
پرده ی دوم :
به همین سادگی کم شد ، عمر گلبوته تو دستم
گله از تو نیست میدونم، خودم اینو از تو خواستم ...
به جون ستاره هامون ، تو عزیزتر از چشامی
هر جا هستی خوب و خوش باش، همیشه بغض صدامی
تورو محض لحظه هامون ، نشه باورت یه وقتی !
که "دوستت ندارم" اینو ؛ به خدا گفتم به سختی ...
.
.
.
دارم از دوریت می میرم،تا کنار من نسوزی/
از دلم نمی ری عمرم ! نفسامی که هنوزی
تو رو محض خیره هامون،که نفس نفس خدا شد
از همون روزی که رفتی ،روحم از تنم جدا شد....
پرده ی سوم :
من آن دیر آشنا را می شناسم
من آن شیرین ادا را می شناسم
محبت بین ما کار خدا بود
از اینجا من خدا را می شناسم
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
چرا عاشق چرا شیدا شدم من ...
دست نوشته هایم را بدون دست هم می توان نوشت اما بدون تو ...
باید اسم اینجا رو اگه بخوام نیگهش دارم عوض کنم ؛ مثلا بزارم " نوشته های یک ترسو" ، یا مثلا "نوشته های یک ..." یا آشغالهای یک نفر" ؛ یک ؟ اصلا کی گفت من یک ام ؟ نیستم !
از اولش هم نبودم ، کسی که از ترس از دست دادن میترسه دوست داشته باشه هیچی نیست . هیچی !
کسی که انقدری خدای خودشو قبول نداره (زبونی داره اما توی عمل نشون داد که نداره) انقدری خداشو قبول نداره که ازش کمک بخواد ،انقدری که بهش توکل کنه بگه خدایا درسته مشکل زیاد سر راهمون اما خودت کارمو درست کن ، خدا من قدم بر می دارم باقیش با خودت ... همینقدر ! میشه "یک" باشه ؟ نه هیچی نیست
اسم اینجا رو اگه بخوام نیگهش دارم بهتر بزارم " نوشته های هیچکس" یا مثلا "هیچیکس اینجا نیست " یا هر کوفت دیگه ...
اصلا باید گذاش آشغالدونی ، چون نه این دل ما دل نه نوشته هامون دل نوشته ...
دل ما که دل نیست ...
وقتی توی لحظه هام تو رو کم میارم به دلم هزار و یک غم میارم
توی چشمات خودمو گم میکنم آسمون دلمو نم میکنم
پر بارون میشم از دیدن تو پر آرزو واسه چیدن تو
گرچه داشتنت برام خیالیه ، بی تو اما زندگیم چه خالیه