بی اعتمادم کن به همه ی دنیا اینکه با من باش
کنار من تنها
کنار من تنها
کنار من تنهـــا /
از اولین جملت ، فهمیده بودم زود ، عشقای قبل از تو ، سوء تفاهم بود ... /
ا ــــــــــــــــــونقــــــــــــدر میخوامت ، همه باهام بد شن
با حسرت هر روز از ، کنار ما رد شن ....
حالم عوض میشــــه
حرفِ تو که باشــــــه
اسم تو بارونه ، عطر ِ تو همراشه
اون گوشه از قلبم ، که مال ِ هیچکس نیـــس / کِی با تو آروم شد!؟، اصلاً مشخص نیست ...
تقدیم به عزیزم که داره میره سـفـر
شقایق گفت با خنده نه بیمارم نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت شنیدم سخت شیدا بود
نمیدانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود اما
طبیبان گفته بودندش اگر یک شاخه گل آرد
از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آندم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها تشکر از خدا میکرد
پس از چندی هوا چون کوره آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت : اما چه باید کرد ؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست
خودش هم تشنه بود اما نمی فهمید حالش را
چنان میرفت و من در دست او بودم
و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد
دگر از صبر او کم شد دلش لبریز ماتم شد
کمی اندیشه کرد آنگه مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی ز هم بشکافت
اما آه
صدای قلب او گویی جهان را زیر و رو میکرد
و هر چیزی که هر جا بود با غم روبرو میکرد
نمیدانم چه می گویم بجای آب
خونش را به من داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل و من ماندم
نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد ..........
تولد تولد تولدتــــــــ ...
تولد عشقمون مبـارکــ ! عشق من و دوست جون 5 ساله شد
دوست جونو ما خیـــــــــلی دوستمون میاد آ !!! اما گاهی با هم گرد و خاک میکنیم
که البته 99 % و 9 دهم درصد همیشه تقصیر ِ منه .
دوست جونم فرشــــته است به خدا . الانم یه خورده شکر آبیم با هم خیلی دوریم و نمیشه واسه هم کادو بدیم
اما سلامتی دوس جوون بهترین کادو ِ دیگه !
این دست گل و با لاو ِ فراواااااااان به دوست جون تقدیم می کنم :
این روزها همه ادعا می کنند عاشقند...
اگر میخواهی به عشقت ایمان بیاورم : معجزه ای بیاور!
بمون ــــو آخر قصه ، تو دنیای خیالم باش
بمونو روز و شب با من / پناه ماه و سالم باش
منو تو مثه هم عـــــاشق، تو این دنیای بی دردی
من از تو برنمی گردم / تو از من برنمی گرد ـــــــی
به امروزه تو محتاجم ، به حـــــالی که تو میدونی
هوا بدجوری دلگیره ، نـــــــرو بی چتر و بارونی ...
پ ن : i love it . . . m
برای دانلود این آهنگ زیبا کلیک کنید
شکل غزل شدم که شبی از برم کنی
یا نه،شبیه غنچه گل سرخ به این امید
...
که روزی در اوج عاشقیت پر پرم کنی
من مثل آیینه به تو سوگند میخورم
حتی اگه قفس بشی و بی پرم کنی
پشت تمام فاصله ها دوست دارمت
تا هم صدای این شب بارانیم کنی
حالا منم و حسرت یک آرزوی دور
یک آرزو...همین که فقط باورم کنی
پ ن : سهم من از تو ، دلتنگی بی پایانیست که روزها دیوانه ام میکند و شبها شاعر...........
سلام
دانلود فایل صوتی با حجم 3 مگابایت
هرکی دانلود نکنه همه ی عمرش شبه / ژانر فایل هم مذهبیه البته با تمام چیزایی که تا به حال شنیدید متفاوته
اساساً شکر و تشکر از کسی که به ما احسان می کند و نعمت می بخشد یکی از اصول قطعی عقلی و منطقی است. خدایی که مرا غرق در نعمت کرده و خود را همواره شرمنده ی احسان این هستی بخش یافتم ؛ قرآن کریم می فرماید: (هل جزاء الاحسان الا الاحسان) ؟ آیا پاداش خوبی غیر از خوبی است ؟ خودمان در مقابل شخصیت کسی که خوبیمان را با بی اعتنایی پاسخ می دهد چه قضاوقتی می کنیم ؟ پس فضیلت هر انسان بستگی به میزان سپاسگزاریش در مقابل احسان دارد .
در اینجا ممکن است بگوییم اصلاً خدا چه نیازی به عبادت ما دارد ؟
پاسخ به این سوال اساسی اینکه : خالق جهان نیازی به عبادت ما ندارد و اینکه عبادت ما به خاطر رفع نیاز از خدا می باشد پنداری بس سفیهانه است . شکرگذاری تکلیفی است که عقل سلیم به واسطه ی نعمات و خوبی های خداوند در حق ما برگرده ی همه ماست !
امام صادق (ع) می فرمایند : شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد
سخن کوتا کنم ، یکی از صورت های زیبای شکرگذاری خدا نماز است . این پست رو اول برای خودم بعد برای تمام دوستاییم گذاشتم که دوسشون دارم .
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد
خود را برای سجده به ' آدم ' رضا نکرد
شیطان هزار بار برتر ز بی نماز
او سجده بر آدم و این بر خدا نکرد !!
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد
بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد
شاید خدا به شعرم لبخند زند اما
جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد...