Thoughts of a tall man

تو نشسته در مقابل، من و صد خیال باطل که ببینم و بدانم که چه در خیال داری...

Thoughts of a tall man

تو نشسته در مقابل، من و صد خیال باطل که ببینم و بدانم که چه در خیال داری...

۴ نمره تقلب !

امتحان می دهیم و پس از آن شدیدا" به خودمان افتخار می کنیم! چاره ی دیگری نداریم خب! آمدیم تقلب کنیم گند زدیم به همه چیز٬هنوز مثل اینکه گندش در نیامده٬ما منتظریم که بویش بلند شود..نمره ای که با تقلب به دست می آید یک حال خاصی می دهد٬انگار که از آسمان یکهو چند نمره تالاپی بیافتد توی بغل آدم.اصلا"هم با آنهایی که می گویند تقلب خوب نیست و اینها حال نمی کنیم.استادها هم  همه از دم پدر سوخته هستند و همه ی تلاششان را برای غافلگیر کردن ما طفلکی ها می کنند٬اما ما خودمان بسیار کلکیم! ما را نشناخته اند 

 

تک پی نوشت : هم دانشگاهی های قبلیمان بهمان لقب : king move داده بودند !

ممباب باشگاه گریزی-ستیزی-عریضی-تمیزی-کثیفی و یا هر کوفتِ دیگری

با استاد بی کفایتمان بحث و گرد و خاک نمودیم و دیگر پای مبارکمان را در باشگاه نمی گذاریم ! 

و از آنجایی که نبودمان اصلاْ و ابداْ برای هیچ بنی بشری اهمیت ندارد و محسوس نمی باشد ؛  

 

راهمان را کج کرده و سربلند تر از همیشه (!!!) به باشگاه دیگری می رویم    . . .     

 

  

.

پی نوشت ۱ : ک و ن لق هرچی آدم بی ادب و بی شخصیه ؛ میخواد بابای آدم باشه / میخواد استاد آدم باشه   

پی نوشت ۲ : میرم بروسلی میشم برمی گردم باشگاه همه رو می زنم   

پی نوشت ۳ : سلامتی باشه !

در باب نبودگی و امتحانات

 

 لختی نبودیم و علت نبودنمان همین امتحانات بود ٬

 

امتحان ها را تمام نمودیم و آنها هم در نمودنِ ما کوتاهی نکردند. سه درس را اگر خدا بخواهد می افتادیم تپل ! هرچه می خواهیم بگویم به درک و اینها نمی شود٬یک جاییمان بدجوری می سوزد ٬ بدجوری ها ! .پماد سوختگی و اینها هم جواب نمی دهد.
همچنان درگیر روابط اجتماعی می باشیم  . . .  فقط خدا آخر عاقبتشو بخیر کنه ! 

 

پی نوشت ۱ : اما نیستی تا اضطراب جهان را٬کنار تو٬در ترانه ای کوچک خلاصه کنم.
پی نوشت ۲ : با این کفش های لنگه به لنگه٬معلوم است راه به جایی نخواهیم برد...

بعد از چند ماه

سلام خدمت که همه ! 

(حواسم نبود ! از اینجا که کسی خبر نداره !)  

سلام خدمت خودم و خودت  

به علت یک سفر به خارج از کشور و عدم دسترسی به اینترنت (دروغ گفتم/اینترنت نداشتم) 

مدتیه که این مکان عزیز رو که واقعاْ دوسش دارم رو به حال خودش رها کرده بودم  

اما قول میدم به محض اینکه اوضاعم سر و سامون گرفت اینترنتمو وصل کنم و زود زود بیام  

های تا بای

big secret

 = میدونم شعور دونستنشو نداری ولی بهت میگم 

- بگو ببینم چته ؟ 

= راستش من پارسال .... 

- خب ! چرا زودتر بهم نگفتی !

 

وقتی غصه هاتو فقط واسه خودت نگه میداری و به هیچکی نمیگی / وقتی فکر میکنی که دیگه مرد شدی و خیلی ادعات میشه / وقتی میخوای تنهایی از پس این همه مشکل گنده و جورواجور بر بیای  ... 

 

یه نفر پیدا میشه که وقتی بهش میگی و باهاش درمیون میزاری سبک میشی و شونه هات راحت میشن از این همه سنگینی ... 

 

به آبجیم گفتم .

دروغ گو

می گوید: "خوشگل شده ام؟" 

به کندی نگاهم را از صفحه ی تلویزیون جدا می کنم: "خیلی زیاد، عروسک" 

به این فکر می کنم که هیچ احمقی عروسکی با پستان های به این گنده گی نمی سازد. :)

دیگر ملالی نیست جز... دوری

از مشهد اومدم .  

دوستم آقا مهدی وقتی مشهد بودم بهم زنگ زد بعد از احوال پرسی وقتی فهمید مشهدم گفت  

 

چرا منو خبر نکردی و ... خلاصه امروز که برگشتم ظهر رفتم پیشش بهش گفتم البته من ۲ تا  

 

زیارت رفتمآ !   

گفت اون یکی زیارتت در حد مکه بود یا نه ؟   گفتم خوب فهمیدی

کلی خندیدیم ...   

 

 

پ ن : خیال کردم برم مشهد ، وقتی بیام با حواس جمع و جور میشینم پای درس و مشقم اما 

 

 امروز یه صبح تا ظهر کلاسمو فقط تو افکار خودم بودم   

 

پ ن 2 : کاش میشد یکی از اون عکسایی که گرفتم و بزارم تا دلیل حواسپرتیم و بفهمین ! 

 

پ ن 3 : یه کادوی خیـــــــــــــــــلی خیـــــــــــــــــــلی ناز ام گرفتم که خیلی دوسش دارم

ساخت گالری تصویر

این یک پست آزمایشی /خصوصیه .   

عکسای خودم برای خودم !  

بعدش میخوام استراحت کنم  که برای سفر امشب خوابالو نباشم  

  

لینک آلبوم : (به علت بی جنبه بازی برخی از دوستان لینک عکس رو برداشتم) 

 

نو نوشت : مردم چقدر بیکارن آ !!!

ممباب مستی و لحظه ی دیدار

 

 

 امروز اگه اشتباه نکنم سومین روز این گاه نوشته ، امشب راهی مشهدم  

 

فک کنم خیلی خوش بگذره  

 

 

پ ن : لحظه ی دیدار نزدیک است                      

                        باز من دیووانه ام مستم   

         باز می لرزد دلم ، دستم                      

                                                       باز گویی در جهان دیگری هستم  

        های! نخراشی گونه ام را تیغ !            

        آی! نپریشی صفای زلفکم را دست ! 

                                                                      آبرویم را نریزی دل !     

            ای نخورده مست !   لحظه ی دیدار نزدیک است ...