تو نشسته در مقابل، من و صد خیال باطل که ببینم و بدانم که چه در خیال داری...
درباره من
نشد یک لحظه از یادت جدا دل...زهی دل .. آفرین دل .. مرحبا دل...
درون سینه آهی هم ندارد...ستمکش دل.. پریشان دل .. گدا دل ..
بتاری گردنش را بسته زلفت ...فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
زهی دل .. آفرین دل .. مرحبا دل ...
ادامه...
سلام
واقعا همینطوره
از وبت خوشم اومد دوست داشتی تبادل لینک کنیم