پرده ی اول :
رفتنت مثل یه حادثه برام موندنیه
حالا آواز سفر کردن تو خوندنیه
لحظه ها،ثانیه ها طاقت موندن ندارن
می سوزونن اما خب.فکر سوزوندن ندارن
پرده ی دوم :
به همین سادگی کم شد ، عمر گلبوته تو دستم
گله از تو نیست میدونم، خودم اینو از تو خواستم ...
به جون ستاره هامون ، تو عزیزتر از چشامی
هر جا هستی خوب و خوش باش، همیشه بغض صدامی
تورو محض لحظه هامون ، نشه باورت یه وقتی !
که "دوستت ندارم" اینو ؛ به خدا گفتم به سختی ...
.
.
.
دارم از دوریت می میرم،تا کنار من نسوزی/
از دلم نمی ری عمرم ! نفسامی که هنوزی
تو رو محض خیره هامون،که نفس نفس خدا شد
از همون روزی که رفتی ،روحم از تنم جدا شد....
پرده ی سوم :
من آن دیر آشنا را می شناسم
من آن شیرین ادا را می شناسم
محبت بین ما کار خدا بود
از اینجا من خدا را می شناسم
چه بی اثر می خندم
چه بی ثمر می گریم
چرا عاشق چرا شیدا شدم من ...