امروز بعد از مدت ها میخوام برم باشگاه
دیگه وقفه نمیندازم بینش چون برج ۲ مسابقات دانشجوی یه که من قول مقام اولش رو که فکر میکنم غیر از جایزه مدال هم داشته باشه به دوست جوووونم دادم !
ساک لباسام خراب شده الان میرم یه ساک خوشگل پیدا کنم بخرم تا چند ساعت دیگه آماده شم برم باشگاه .
توی دانشگاه خودمون که 2 تا هم وزن بیشتر ندارم که باهاش یه خورده حساب هم دارم خیلی پرروه ایشاالله مسابقه
به خودم قول دادم فضولی هایی که باعث هدر رفتن انرژی میشه رو بزارم کنار و فقط و فقط به باشگاه و مسابقه فکر کنم
مرد ِ و قولش دیگه !!! یه دوس جون که بیشتر نداریــــم !
الانم که دارم اینو می نویسم دوس جون زنگ زده بود کلی حرفیدیم منم خبر ترقه خریدن داداشم و اینکه برای ایشون چند عدد ناقابل کنار گذاشتم رو گفتم ؛
دوس جون محترم (ــه) هم که طبق معمول ذوقی نکرده و طرقه های مذکور را طلب کردند!!
منم گفتم برات پست میکنم ، ایشون هم رفتن بدنبال یک آدرس که بنده ی حقیر ترقه های ناقابل را برای عالیجناب پست کنم .
پ ن : دوست جون در حال دیدن و احیاناً ترکوندن ترقه : اول دیدن :
این هم لذت بعد از ترکون :
پ ن 2 : امیدوارم دوس جانمان بعد از دیدن این مطلب و تصاویر ،به پوست سرمان رحم کند !! آمـــین !