از مشهد اومدم .
دوستم آقا مهدی وقتی مشهد بودم بهم زنگ زد بعد از احوال پرسی وقتی فهمید مشهدم گفت
چرا منو خبر نکردی و ... خلاصه امروز که برگشتم ظهر رفتم پیشش بهش گفتم البته من ۲ تا
زیارت رفتمآ !
گفت اون یکی زیارتت در حد مکه بود یا نه ؟ گفتم خوب فهمیدی
کلی خندیدیم ...
پ ن : خیال کردم برم مشهد ، وقتی بیام با حواس جمع و جور میشینم پای درس و مشقم اما
امروز یه صبح تا ظهر کلاسمو فقط تو افکار خودم بودم
پ ن 2 : کاش میشد یکی از اون عکسایی که گرفتم و بزارم تا دلیل حواسپرتیم و بفهمین !
پ ن 3 : یه کادوی خیـــــــــــــــــلی خیـــــــــــــــــــلی ناز ام گرفتم که خیلی دوسش دارم